حقیقت و واقعیت

فرهنگی-اجتماعی-سیاسی

حقیقت و واقعیت

فرهنگی-اجتماعی-سیاسی

آنچه که برای این حقیر از همه مهمتر است مسائل فرهنگی است و آن شاخه های بسیاری دارد از جمله؛ اعتقادی- مذهبی- رادیو-تلویزیون- سینما- انواع هنر- ادبیات- اندیشه-کتاب، روزنامه و... که تماماً زیرمجموعه فرهنگی هستند.
ب- مسائل اجتماعی نیز برای بنده از اهمیت بسیاری برخوردار است که اغلب با موضوعات فرهنگی ارتباط نزدیکی دارد و در جای خود باید با هم مطمح نظر باشند که عبارتنداز: آموزشی- علمی- ایثارگران- شهیدوشهادت- بهداشت و درمان- جوانان- زنان و خانواده- شهری و رفاهی- قضایی و انتظامی گردشگری- ورزشی- طنز- حکایات و روایات و ...
ج- مسائل سیاسی نیز در جای خود قابل توجه است. آن هم به معنای آنکه سیاسی باشیم نه سیاسی کار! و سیاست باز! سیاستی که برپایه؛ بصیرت، خردمندی، هوشیاری و بیداری، تعقل و تدبر، حقگویی و حق طلبی، آزاداندیشی، فقط بندگی خدا و رهایی از غیر او و سر به فرمان اولیاء الهی بودن باشد. سیاستی که ستون خیمه آن قرآن و دین باشد یعنی همانی که گفته شده است. و مصداق تمام و کمال آن مولای انس و جان، حقیقت قرآن، قسیم دوزخ و جنان، صاحب زمین و زمان، امیر مؤمنان، حضرت علی بن ابیطالب و اولاد معصوم آن حضرت (سلام الله علیهم) هستند.
و غیر از این، می شود سیاست دغل بازان و فریب کاران و ریاکاران که در هر لباس و ملت و مذهبی دیده می شوند که باید از آنان به خدا پناه برد و با آگاهی و بصیرت از آنان برحذر بود.

برای بوسنی شهید دادیم نه کمپوت

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۸ ب.ظ
برای بوسنی شهید دادیم نه کمپوت


به گزارش جهان؛ رضا نساجی در صفحه شبکه اجتماعی خود نوشت:


آن کمپوت‌ها را مردم بوسنی با کمک‌هایشان در اولین زلزله ای که در ایران رخ داد، جبران کردند. اما ما برای بوسنی کمپوت و تفنگ ندادیم، شهید دادیم. شهید؛ کسی است که جانش را با خدا معامله می‌کند. جان؛ چیزی نیست که بشود به خاطر کینه سه گلی که تیم فوتبال بوسنی به ما زد، پس گرفت. پس میان منطق شما و منطق آنهایی که حمایت مردم از انقلابشان را به طمع ساندیس نسبت دادند، چه فرقی است؟

خودشیرینی برای فوتبال مزخرف ملی کافی است، قدری قدری تأمل کنید آقای گزارشگر ضرغام تی وی! خیلی سال قبل از اینکه شما خبرنگار کیهان شوی، خبرنگار کیهان (شهید محمد حسین نواب) در بوسنی شهید شد. عکسش را در ورودی موسسه کیهان ندیده‌ای؟ بماند که دیپلمات شهید دادیم (شهید رسول حیدری) و بماند که....

هنوز که هنوز است هر سال گورهای دسته‌جمعی جدید پیدا می‌کنند که صد برابر شهدای عزیز ایران در بوسنی، جسد از زیر خاک در می‌آید تا همه را در سالگرد قتل عام سربرنیتسا دفن کنند (مستند «مادران سربرنیتسا» ساخته رضا برجی را ببینید). آیا رواست بر سر ملتی که این همه شهید داده، منت کمپوت بگذاریم؟

بیست و چند سال قبل وقتی چند خبرنگار، مستندساز و رزمنده‌ی ایرانی خودشان را به شهر در محاصره کامل گوراژده بوسنی رساندند، مردم با مشاهده اینکه پس از مدتها چند نفر توانسته‌اند از حلقه محاصره بگذرند، اذان ‌گفتند و اشک ‌ریختند (مستند «خنجر و شقایق» ساخته نادر طالب زاده را ببینید) امروز اما داریم تمام آن سرمایه معنوی را که به خاطرش جان جوان‌هایمان را دادیم، تباه می‌کنیم.
واقعاً به کجا می‌رویم؟

تاریخ انتشار : شنبه ۷ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۳۴


نظرات  (۱)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی